- زانو رصدگاه (رصدگه) کردن (ثَ کَ دَ)
کنایه از مراقبه کردن باشد. (برهان قاطع). کنایه از مراقبه کردن و چیزی را چشم داشتن. (آنندراج) ، کنایه از متفکر و اندوهگین نشستن باشد، و زانو رصد کردن هم هست که بی کلمه گاه باشد. (برهان قاطع). کنایه از متفکر بودن. (آنندراج) :
زانو کنم رصدگه و در بیع، جای جان
صد کاروان وجود معین درآورم.
خاقانی.
، پاس داشتن. (ناظم الاطباء). و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 327 و از پس زانو نشستن شود
زانو کنم رصدگه و در بیع، جای جان
صد کاروان وجود معین درآورم.
خاقانی.
، پاس داشتن. (ناظم الاطباء). و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 327 و از پس زانو نشستن شود
